ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا علیه السلام:
هر که کار زشت دیگران را بر ملا کند خوار می گردد و هر که آن را بپوشاند خدایش می آمرزد.
میزان الحکمة، ج ۲، ص ۹۸۸
هر که کار زشت دیگران را بر ملا کند خوار می گردد و هر که آن را بپوشاند خدایش می آمرزد.
میزان الحکمة، ج ۲، ص ۹۸۸
هنرمندان در فضای مجازی
یاد
انتشار خبر درگذشت کیومرث عباسی قصری، شاعر غزلسرای پیشکسوت اهالی ادبیات را داغدار کرد، آنچنان که بخش قابل توجهی از صفحات چهرههای ادبی و فعالان این بخش از فرهنگمان، تحت تأثیر این فقدان قرار گرفته است و هر یک به نوعی تأسف خود را ابراز کردهاند. محمدرضا ترکی، استاد دانشگاه و شاعر با انتشار تصویری از عباسی قصری درگذشت این چهره ادبی را به اهالی ادبیات تسلیت گفتهاست. بهروز یاسمی دیگر شاعر کشورمان، بخشی از یادداشتی را که چند سال قبل برای شرکت در مراسم گرامیداشت قصری منتشر کرده بود باز نشر کرده است. در این نوشته او از چگونگی آشنایی خود با این شاعر نوشته، اینکه وی چه تأثیری در شعر جوانان علاقهمند فعالیت در این حوزه بر جای گذاشته و البته خیلی مختصر به برخی ویژگیهای آثارش هم اشاره کرده است. علی محمد مؤدب، نویسنده و شاعر هم شعری به این منظور در صفحه خود با علاقهمندان به اشتراک گذاشته که در بخشی از آن آمده است:«از زمانی که شدم حلقه به گوش در او/ نیست چون خضر، بدهکار سکندر گوشم/ قصری از شوق غلامی شده یک پارچه گوش/ قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم» قربان ولیئی، نویسنده و شاعر نیز تصویری از قصری منتشر کرده و پیوست آن یک بیت شعر با این مضمون نوشته است: «زلال بود و روان بود و رو به دریا داشت/ چه عاشقانه در آفاق خود تماشا داشت»
چهرهها
مهدی سلطانی، بازیگر سینما و تئاتر در صفحه خود پوسترفیلم سینمایی«رؤیای سهراب» را منتشر کرده است.این فیلم، زندگینامهای به کارگردانی و نویسندگی علی قویتن است. سلطانی توضیحات بیشتری ضمیمه این تصویر نکرده ،تنها به چند کلمه اکتفا کرده است: «برنامه این روزهای سینماهای کشور، مواظب خودتون باشید.»
مهران احمدی بازیگر سینما و تلویزیون هم تیزر مجموعه «بیگناه» به کارگردانی خودش و با تهیهکنندگی مصطفی کیایی را در صفحه خود با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. در خلاصه داستان این سریال آمده است: «بهمن مردانی برای کشف راز آنچه که ۲۵ سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران باز میگردد، خانواده رشید فرشباف استاد مشهور طراح فرش را در موقعیت تازهای قرار میدهد، موقعیتی بسیار عجیب و…»
پروین علیپور، نویسنده و مترجم هم خبر از انتشار چاپ چهارم کتاب« قول شرف» داده، این کتاب که ترجمه علیپور از اثر برنده مدال نیوبری است به همت نشر چشمه در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. مخاطب این ترجمه تازه علیپور نوجوانان هستند که وی هدف نویسنده آن را در تألیفش کمک برای برخورداری از توانایی نه گفتن است. «ماریون دین بوئر» نویسنده این کتاب است، ماجرای «قول شرف» درباره تونی، پسری نوجوان و ماجراجو است. او تصمیم دارد با دوچرخه تا پارک ملی رکاب بزند و این کار را با دوستش، جوئل انجام میدهد، اما نمیداند چرا جوئل احساس گناه میکند!
بهاره کیانافشار، بازیگر سینما، تیزر فیلم سینمایی «کوزوو» را با علاقهمندان به اشتراک گذاشته و نوشته است: «کوزوو» در سینماهای کشور. میثم هاشمی طبا نویسندگی و کارگردانی کوزوو را بر عهده داشته است. در این ساخته سینمایی که در ژانر کمدی- اجتماعی ساخته شده، بازیگرانی همچون فرهاد آئیش، بهاره کیان افشار، کوروش تهامی و روشنک گرامی به ایفای نقش پرداختهاند.
محمدرضا اصلانی،شاعر و فیلمساز در صفحهای که با نظارت وی اداره میشود، تبلیغ کوتاهی درباره یکی از نوشتههای خود منتشر کرده است. کتاب «شبهای نیمکتی، روزهای باد» نوشته اصلانی که حالا بعد از 56 سال به همت نشر نقره بازنشر شده است، اولین دفتر شعر محمدرضا اصلانی به شمار میآید.
مجید غلامی جلیسه، نویسنده و پژوهشگر، بخشی از فیلم گفتوگوی خود را با زندهیاد حاج محمدتقی انصاریان منتشر کرده است. در بخشی از توضیحاتی که ضمیمه این فیلم کرده نوشته است: «نیمه مرداد سال 99 بود که برای گپ و گفت درباره انتشارات مولانا به دفتر انتشارات انصاریان رفتیم. بیش از 2 ساعت خدمتشان بودیم و ایشان مطالب خوبی از تاریخ و کتاب گفتند.» در قسمت دیگری از این نوشته آمده است:«چند ماه بعد برای عرض ادب و تجدید دیدار به دفتر انتشارات رفتم و متأسفانه نبودند، بعد هم مشغله فراوان من و در این میان مریضی ایشان دیگر هیچگاه فرصتی فراهم نشد تا درباره انتشارات انصاریان با ایشان به گپ و گفت بنشینم. افسوس.»
دیگه چه خبر...
صفحه شورای کتاب کودک نوشته است:«کلیپهای معرفی منتخبان جوایز شورای کتاب کودک به روی آپارات در دسترس قرار گرفت.» این کلیپها را از طریق دیگر شبکههای اجتماعی و پیامرسانها میتوانید مشاهده کنید. در این کلیپها، منتخبان نشان ماهی سیاه کوچولو و لوح شایان تقدیر شورای کتاب کودک در 8 بخش؛ «داستان»، «دانش اجتماعی، زندگینامه، علوم و مرجع»، «هنر و سرگرمی»، «آثار الکترونیکی»، «تصویر»، «خردسال»، «ادبیات نمایشی و «شعر» معرفی میشوند.
انتشار خبر درگذشت کیومرث عباسی قصری، شاعر غزلسرای پیشکسوت اهالی ادبیات را داغدار کرد، آنچنان که بخش قابل توجهی از صفحات چهرههای ادبی و فعالان این بخش از فرهنگمان، تحت تأثیر این فقدان قرار گرفته است و هر یک به نوعی تأسف خود را ابراز کردهاند. محمدرضا ترکی، استاد دانشگاه و شاعر با انتشار تصویری از عباسی قصری درگذشت این چهره ادبی را به اهالی ادبیات تسلیت گفتهاست. بهروز یاسمی دیگر شاعر کشورمان، بخشی از یادداشتی را که چند سال قبل برای شرکت در مراسم گرامیداشت قصری منتشر کرده بود باز نشر کرده است. در این نوشته او از چگونگی آشنایی خود با این شاعر نوشته، اینکه وی چه تأثیری در شعر جوانان علاقهمند فعالیت در این حوزه بر جای گذاشته و البته خیلی مختصر به برخی ویژگیهای آثارش هم اشاره کرده است. علی محمد مؤدب، نویسنده و شاعر هم شعری به این منظور در صفحه خود با علاقهمندان به اشتراک گذاشته که در بخشی از آن آمده است:«از زمانی که شدم حلقه به گوش در او/ نیست چون خضر، بدهکار سکندر گوشم/ قصری از شوق غلامی شده یک پارچه گوش/ قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم» قربان ولیئی، نویسنده و شاعر نیز تصویری از قصری منتشر کرده و پیوست آن یک بیت شعر با این مضمون نوشته است: «زلال بود و روان بود و رو به دریا داشت/ چه عاشقانه در آفاق خود تماشا داشت»
چهرهها
مهدی سلطانی، بازیگر سینما و تئاتر در صفحه خود پوسترفیلم سینمایی«رؤیای سهراب» را منتشر کرده است.این فیلم، زندگینامهای به کارگردانی و نویسندگی علی قویتن است. سلطانی توضیحات بیشتری ضمیمه این تصویر نکرده ،تنها به چند کلمه اکتفا کرده است: «برنامه این روزهای سینماهای کشور، مواظب خودتون باشید.»
مهران احمدی بازیگر سینما و تلویزیون هم تیزر مجموعه «بیگناه» به کارگردانی خودش و با تهیهکنندگی مصطفی کیایی را در صفحه خود با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. در خلاصه داستان این سریال آمده است: «بهمن مردانی برای کشف راز آنچه که ۲۵ سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران باز میگردد، خانواده رشید فرشباف استاد مشهور طراح فرش را در موقعیت تازهای قرار میدهد، موقعیتی بسیار عجیب و…»
پروین علیپور، نویسنده و مترجم هم خبر از انتشار چاپ چهارم کتاب« قول شرف» داده، این کتاب که ترجمه علیپور از اثر برنده مدال نیوبری است به همت نشر چشمه در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. مخاطب این ترجمه تازه علیپور نوجوانان هستند که وی هدف نویسنده آن را در تألیفش کمک برای برخورداری از توانایی نه گفتن است. «ماریون دین بوئر» نویسنده این کتاب است، ماجرای «قول شرف» درباره تونی، پسری نوجوان و ماجراجو است. او تصمیم دارد با دوچرخه تا پارک ملی رکاب بزند و این کار را با دوستش، جوئل انجام میدهد، اما نمیداند چرا جوئل احساس گناه میکند!
بهاره کیانافشار، بازیگر سینما، تیزر فیلم سینمایی «کوزوو» را با علاقهمندان به اشتراک گذاشته و نوشته است: «کوزوو» در سینماهای کشور. میثم هاشمی طبا نویسندگی و کارگردانی کوزوو را بر عهده داشته است. در این ساخته سینمایی که در ژانر کمدی- اجتماعی ساخته شده، بازیگرانی همچون فرهاد آئیش، بهاره کیان افشار، کوروش تهامی و روشنک گرامی به ایفای نقش پرداختهاند.
محمدرضا اصلانی،شاعر و فیلمساز در صفحهای که با نظارت وی اداره میشود، تبلیغ کوتاهی درباره یکی از نوشتههای خود منتشر کرده است. کتاب «شبهای نیمکتی، روزهای باد» نوشته اصلانی که حالا بعد از 56 سال به همت نشر نقره بازنشر شده است، اولین دفتر شعر محمدرضا اصلانی به شمار میآید.
مجید غلامی جلیسه، نویسنده و پژوهشگر، بخشی از فیلم گفتوگوی خود را با زندهیاد حاج محمدتقی انصاریان منتشر کرده است. در بخشی از توضیحاتی که ضمیمه این فیلم کرده نوشته است: «نیمه مرداد سال 99 بود که برای گپ و گفت درباره انتشارات مولانا به دفتر انتشارات انصاریان رفتیم. بیش از 2 ساعت خدمتشان بودیم و ایشان مطالب خوبی از تاریخ و کتاب گفتند.» در قسمت دیگری از این نوشته آمده است:«چند ماه بعد برای عرض ادب و تجدید دیدار به دفتر انتشارات رفتم و متأسفانه نبودند، بعد هم مشغله فراوان من و در این میان مریضی ایشان دیگر هیچگاه فرصتی فراهم نشد تا درباره انتشارات انصاریان با ایشان به گپ و گفت بنشینم. افسوس.»
دیگه چه خبر...
صفحه شورای کتاب کودک نوشته است:«کلیپهای معرفی منتخبان جوایز شورای کتاب کودک به روی آپارات در دسترس قرار گرفت.» این کلیپها را از طریق دیگر شبکههای اجتماعی و پیامرسانها میتوانید مشاهده کنید. در این کلیپها، منتخبان نشان ماهی سیاه کوچولو و لوح شایان تقدیر شورای کتاب کودک در 8 بخش؛ «داستان»، «دانش اجتماعی، زندگینامه، علوم و مرجع»، «هنر و سرگرمی»، «آثار الکترونیکی»، «تصویر»، «خردسال»، «ادبیات نمایشی و «شعر» معرفی میشوند.
دعوت از اپرای «عاشورا» برای اجرا در شهرهای مختلف
بهروز غریبپور:ممنونم از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بهدلیل نگاهی که دارد. بحث من همیشه بر سر این بوده که چگونه عدالت فرهنگی را در جامعه ایجاد کنیم. فیلم سینمایی را میتوان در نقاط مختلف دنیا نمایش داد ولی تئاتر باید بهصورت زنده و با حضور تمام اعضای گروه اتفاق بیفتد. یک تئاتر همانگونه که در تهران اجرا میشود باید در شهرهای دیگر هم به همان صورت اجرا شود. مایلم در شهرهای مختلف تمام اپراهای عروسکی را اجرا کنم زیرا اینگونه است که عدالت فرهنگی در جامعه ایجاد میشود. امیدوارم وزیر بر این گفته خود اصرار بورزد و معاونان وزیر در ایجاد بستر و شرایط مناسب و همچنین حمایت مالی از گروهها، این کار را عملی کنند. بخش خصوصی در شهرهای شیراز، اهواز و گرگان برای اجرای اپرای عروسکی «عاشورا» از گروه دعوت به عمل آوردهاند.
واکنش کارگردان اپرای عروسکی «عاشورا» به صحبتهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر اجرای این اثر در دیگر شهرهای ایران
واکنش کارگردان اپرای عروسکی «عاشورا» به صحبتهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر اجرای این اثر در دیگر شهرهای ایران
دست اندرکاران سانسور سینمای ایران چه کسانی هستند؟!
محمد حسین نیرومند
عضو شورای پروانه نمایش
چند روز قبل، مانی حقیقی کارگردان فیلم «تفریق» طی یادداشتی در ارتباط با ممیزی و اصلاحات فیلمهای سینـــمایی که توسط شورای پروانه نمایش سازمان سینــــــــمایی انجام میگیرد، نوشت: «مـــــــــقوله اصلاحیه دربست و بدون هیچ بحثی، مقوله نامشروع، غلط و غیر قابل قبول است.» او در بخشی دیگر از یادداشت خود در دفاع از سعید روستایی کارگردان فیلم «برادران لیلا» که در نشست خبری فیلمش در جشنواره کن گفته بود: «فیلمم را با سانسور در ایران اکران نخواهم کرد» چنین نوشت: «اینکه فیلمسازی تصمیم بگیرد هرجا دلش بخواهد، اعلام کند با سانسور فیلمش مخالف است نه تنها گناه نیست بلکه حاکی از شرف اوست.»پس از انتشار این یادداشت سعید روستایی در یک پست اینستاگرامی خطاب به مانی حقیقی از او تشکر کرد و نوشت: «...امیدوارم که به دنبال اقدام ارزشمند شما، تمام سینمای ایران همدل و همراه شوند تا همه بدانیم که فیلمسازی و اکران فیلم حق آشکار و سلب ناپذیر ما است.»
پاسخ به شبهه «نامشروع خواندن مقوله اصلاحیهها» از سوی آقای حقیقی در سینمای کشور کار ساده ای است. هر فیلمسازی که در ایران فیلم میسازد، از بدو کلید خوردن فیلمش، یعنی در مرحله صدور پروانه فیلمسازی متعهد میشود که فیلمش را مطابق با قوانین، مقررات و آییننامههای جاری کشور بسازد. قوانینی که به مرور طی تقریباً 90 سال گذشته، از ابتدای تولید و اکران فیلم در ایران تدوین و تصویب شده است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی موظف به اجرای آن بودهاند. به طور مثال، هنگامی که فیلمنامهای در شورای پروانه ساخت مصوب میشود، تهیهکننده فیلم متعهد میشود فیلم خود را براساس فیلمنامه مصوب بسازد. حال اگر در روند تولید فیلم و آمادهسازی جهت نمایش، تغییراتی در فیلمنامه اعمال شود که حساسیت برانگیز باشد، شورای پروانه نمایش میتواند به دلیل عدم تطبیق فیلم تولید شده با فیلمنامه مصوب، نسبت به آن پلان یا سکانس اصلاحیه اعمال کند. به طور مثال برای فیلم سه ساعته «برادران لیلا» کمتر از سه دقیقه اصلاحیه پیشنهاد شده بود که دو اصلاحیه آن به دلیل عدم تطبیق فیلم با فیلمنامه مصوب شورای پروانه ساخت دولت قبل بوده است. بنابراین، اطلاق عمل نامشروع و غیر قابل قبول بودن اصلاحیهها از سوی برخی کارگردانان همانند آقای حقیقی به این معناست که قوانین و مقررات را صرفاً برای تسهیل در مسیر تولید فیلم در ایران میپذیرند، اما برای نمایش فیلمشان در داخل و خارج کشور زیر امضا و تعهدات قبلی خود میزنند!!
آنچه را بیان شد به عنوان یک مقدمه طولانی تلقی کنید. من به قوانین و مقررات و آییننامههای جاری کشور درخصوص نحوه تولید و نمایش اکران فیلمهای سینمای در کشور کاری ندارم. حرف اصلی من چیز دیگری است. اینکه «دستاندرکاران سانسور یا ممیزی فیلم در ایران چه کسانی هستند؟» در واقع موضوع اصلی یادداشت پیش رو است. برای پاسخ به این پرسش بهتر است بحث خود را با فیلم «برادران لیلا» دنبال کنیم. موضوع اصلی فیلم «برادران لیلا» درباره گرفتاریهای جامعه ایرانی ناشی از تحریم است. سعید روستایی سه ساعت فیلم درباره تحریم میسازد، اما در فیلمش حتی یک دقیقه درباره مسببین اصلی این تحریمها چیزی نمیگوید!! وقتی فیلمی ادعای واقع نمایی اجتماعی دارد و سعی میکند به مخاطب خود این گونه القا کند که آنچه را به تصویر میکشد همان واقعیتهای جامعه کنونی ایران است، چرا باید بخش مهمی از این واقعیت را پنهان سازد؟ در واقع روستایی با گزینش تنها بخشی از واقعیت، بخش مهمتری از ماجرای تحریم، یعنی ظلمی را که تحریم کنندگان بر جامعه ایرانی روا داشتهاند در فیلمش کتمان میکند و حتی حاضر نمیشود دقایقی از فیلم سه ساعتهاش را به این بخش مهم واقعیت اختصاص دهد. چرا روستایی این کار را نمیکند؟ چرا او داستانش را با حذف اصلیترین بازیگران و بدمنهای نظام سلطه تراژدی تحریم جامعه ایرانی روایت میکند؟ پاسخ ساده است، چون فیلم او در کشورهایی که تحریمهای ظالمانه را بر جامعه ایرانی تحمیل کردهاند، امکان نمایش یابد! چون امکان نمایش در جشنواره کن فرانسه و مونیخ آلمان و سایر کشورهای غربی پیدا کند! چون امکان پخش جهانی فیلمش را پخش کنندگان بین المللی تضمین کنند!
از این منظر، باید گفت سعید روستایی مهمترین مباحث مرتبط با تحریمهای ظالمانه غرب یعنی نقض و عدم پایبندی به توافقنامه برجام از سوی امریکای زورگو و شرکای زیادهخواه غربی اش را از فیلمش براحتی حذف و به عبارتی درست تر «سانسور» میکند تا عملاً این سینماگر جوان کشورمان عاملِ سانسور مدیران جشنوارهها و پخش کنندگان خارجی شود!
با این حال گرچه این فیلمساز مستعد جوان کشورمان حاضر نشد کوچکترین اشارهای به بانیان غربی تحریمهای ظالمانه در فیلم «برادران لیلا» نماید، اما در کمال ناجوانمردی و بی صداقتی در مصاحبهای که ظاهراً جوگیر شده بود! پیش روی دهها خبرنگار خارجی در جشنواره کن مقصر اصلی تحریمها را جمهوری اسلامی دانست و گفت: «مشکلات معیشتی مربوط به تحریمها ریشه در دولت جمهوری اسلامی دارد.»بنابراین باید به جناب آقای حقیقی گفت: فیلمساز حق دارد با چند اصلاحیه در فیلمش مخالفت ورزد که خود واقعیت مهمتری را سانسور نکند و هنگامی میتواند هنرمندی باشرف تلقی گردد که برای خوشامد جشنوارههای خارجی با قلب و تحریف حقایق کشورش، صداقت و شرافت خود را زیر پا نگذارد.
عضو شورای پروانه نمایش
چند روز قبل، مانی حقیقی کارگردان فیلم «تفریق» طی یادداشتی در ارتباط با ممیزی و اصلاحات فیلمهای سینـــمایی که توسط شورای پروانه نمایش سازمان سینــــــــمایی انجام میگیرد، نوشت: «مـــــــــقوله اصلاحیه دربست و بدون هیچ بحثی، مقوله نامشروع، غلط و غیر قابل قبول است.» او در بخشی دیگر از یادداشت خود در دفاع از سعید روستایی کارگردان فیلم «برادران لیلا» که در نشست خبری فیلمش در جشنواره کن گفته بود: «فیلمم را با سانسور در ایران اکران نخواهم کرد» چنین نوشت: «اینکه فیلمسازی تصمیم بگیرد هرجا دلش بخواهد، اعلام کند با سانسور فیلمش مخالف است نه تنها گناه نیست بلکه حاکی از شرف اوست.»پس از انتشار این یادداشت سعید روستایی در یک پست اینستاگرامی خطاب به مانی حقیقی از او تشکر کرد و نوشت: «...امیدوارم که به دنبال اقدام ارزشمند شما، تمام سینمای ایران همدل و همراه شوند تا همه بدانیم که فیلمسازی و اکران فیلم حق آشکار و سلب ناپذیر ما است.»
پاسخ به شبهه «نامشروع خواندن مقوله اصلاحیهها» از سوی آقای حقیقی در سینمای کشور کار ساده ای است. هر فیلمسازی که در ایران فیلم میسازد، از بدو کلید خوردن فیلمش، یعنی در مرحله صدور پروانه فیلمسازی متعهد میشود که فیلمش را مطابق با قوانین، مقررات و آییننامههای جاری کشور بسازد. قوانینی که به مرور طی تقریباً 90 سال گذشته، از ابتدای تولید و اکران فیلم در ایران تدوین و تصویب شده است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی موظف به اجرای آن بودهاند. به طور مثال، هنگامی که فیلمنامهای در شورای پروانه ساخت مصوب میشود، تهیهکننده فیلم متعهد میشود فیلم خود را براساس فیلمنامه مصوب بسازد. حال اگر در روند تولید فیلم و آمادهسازی جهت نمایش، تغییراتی در فیلمنامه اعمال شود که حساسیت برانگیز باشد، شورای پروانه نمایش میتواند به دلیل عدم تطبیق فیلم تولید شده با فیلمنامه مصوب، نسبت به آن پلان یا سکانس اصلاحیه اعمال کند. به طور مثال برای فیلم سه ساعته «برادران لیلا» کمتر از سه دقیقه اصلاحیه پیشنهاد شده بود که دو اصلاحیه آن به دلیل عدم تطبیق فیلم با فیلمنامه مصوب شورای پروانه ساخت دولت قبل بوده است. بنابراین، اطلاق عمل نامشروع و غیر قابل قبول بودن اصلاحیهها از سوی برخی کارگردانان همانند آقای حقیقی به این معناست که قوانین و مقررات را صرفاً برای تسهیل در مسیر تولید فیلم در ایران میپذیرند، اما برای نمایش فیلمشان در داخل و خارج کشور زیر امضا و تعهدات قبلی خود میزنند!!
آنچه را بیان شد به عنوان یک مقدمه طولانی تلقی کنید. من به قوانین و مقررات و آییننامههای جاری کشور درخصوص نحوه تولید و نمایش اکران فیلمهای سینمای در کشور کاری ندارم. حرف اصلی من چیز دیگری است. اینکه «دستاندرکاران سانسور یا ممیزی فیلم در ایران چه کسانی هستند؟» در واقع موضوع اصلی یادداشت پیش رو است. برای پاسخ به این پرسش بهتر است بحث خود را با فیلم «برادران لیلا» دنبال کنیم. موضوع اصلی فیلم «برادران لیلا» درباره گرفتاریهای جامعه ایرانی ناشی از تحریم است. سعید روستایی سه ساعت فیلم درباره تحریم میسازد، اما در فیلمش حتی یک دقیقه درباره مسببین اصلی این تحریمها چیزی نمیگوید!! وقتی فیلمی ادعای واقع نمایی اجتماعی دارد و سعی میکند به مخاطب خود این گونه القا کند که آنچه را به تصویر میکشد همان واقعیتهای جامعه کنونی ایران است، چرا باید بخش مهمی از این واقعیت را پنهان سازد؟ در واقع روستایی با گزینش تنها بخشی از واقعیت، بخش مهمتری از ماجرای تحریم، یعنی ظلمی را که تحریم کنندگان بر جامعه ایرانی روا داشتهاند در فیلمش کتمان میکند و حتی حاضر نمیشود دقایقی از فیلم سه ساعتهاش را به این بخش مهم واقعیت اختصاص دهد. چرا روستایی این کار را نمیکند؟ چرا او داستانش را با حذف اصلیترین بازیگران و بدمنهای نظام سلطه تراژدی تحریم جامعه ایرانی روایت میکند؟ پاسخ ساده است، چون فیلم او در کشورهایی که تحریمهای ظالمانه را بر جامعه ایرانی تحمیل کردهاند، امکان نمایش یابد! چون امکان نمایش در جشنواره کن فرانسه و مونیخ آلمان و سایر کشورهای غربی پیدا کند! چون امکان پخش جهانی فیلمش را پخش کنندگان بین المللی تضمین کنند!
از این منظر، باید گفت سعید روستایی مهمترین مباحث مرتبط با تحریمهای ظالمانه غرب یعنی نقض و عدم پایبندی به توافقنامه برجام از سوی امریکای زورگو و شرکای زیادهخواه غربی اش را از فیلمش براحتی حذف و به عبارتی درست تر «سانسور» میکند تا عملاً این سینماگر جوان کشورمان عاملِ سانسور مدیران جشنوارهها و پخش کنندگان خارجی شود!
با این حال گرچه این فیلمساز مستعد جوان کشورمان حاضر نشد کوچکترین اشارهای به بانیان غربی تحریمهای ظالمانه در فیلم «برادران لیلا» نماید، اما در کمال ناجوانمردی و بی صداقتی در مصاحبهای که ظاهراً جوگیر شده بود! پیش روی دهها خبرنگار خارجی در جشنواره کن مقصر اصلی تحریمها را جمهوری اسلامی دانست و گفت: «مشکلات معیشتی مربوط به تحریمها ریشه در دولت جمهوری اسلامی دارد.»بنابراین باید به جناب آقای حقیقی گفت: فیلمساز حق دارد با چند اصلاحیه در فیلمش مخالفت ورزد که خود واقعیت مهمتری را سانسور نکند و هنگامی میتواند هنرمندی باشرف تلقی گردد که برای خوشامد جشنوارههای خارجی با قلب و تحریف حقایق کشورش، صداقت و شرافت خود را زیر پا نگذارد.
بر پلههای سنگی دانشگاه
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
این روزها شبکه آیفیلم، برای چندمین بار سریال «در پناه تو» (حمید لبخنده) را پخش میکند. تماشای «در پناه تو»، در شرایطی که کارگردانش درگذشته و یکی از ستارههایش (حسن جوهرچی) سالهاست دنیای ما را ترک کرده، وجهی نوستالژیک پیدا کرده است. این سریال که در میانه دهه هفتاد از شبکه دو پخش میشد، برای نسل امروز، احتمالاً یک سریال بسیار متوسط با بازیگرانی است که این روزها به میانسالی یا سالخوردگی رسیدهاند اما زمان پخش، «در پناه تو» با همه جرح و تعدیلهای عجیب و غریبش پدیده بود. امتیاز سریال، متن آن است که برای نخستین بار به شکل جدی به چند موضوع که در آن سالها در تلویزیون و سینما تابو بود، پرداخته است. عشق زمینی و روابط جوانان در فضای دانشگاه. بازیگران جوان و خوش سیمای سریال و روایت پرفراز و فرود و عاشقانه علیرضا طالبزاده خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و «در پناه تو» پربیننده و محبوب شد. این روزها وقتی سریال را نگاه میکنیم، امتیازهای آن هنوز پابرجاست. مثلث عاشقانهای که نویسنده طراحی کرده، حتی میتواند برای بیننده امروز هم جذاب باشد و با وجود کشدار بودن بعضی فصلها، بازی تصنعی تعدادی از بازیگرها و البته قدیمی شدن بخشی از عناصر قصه (مثل تعصب خانوادگی و پیوندهایی که ازدواجهای دانشجویی را سخت میکند) «در پناه تو»، در مقایسه با بسیاری از سریالهایی که پس از آن ساخته شدند باورپذیرتر است. دوربین در این سریال، برای اولین بار به محیط دانشگاه رفت و بخشی از روابط و دنیای دانشجویان رشته هنر را به تصویر کشید. بعدها اصغر فرهادی در سریال «روزگار جوانی» و در فضایی که طنز بیشتر و وجه اجتماعی پررنگ تری داشت به بهانه زندگی چهار دانشجو و در ساختاری اپیزودیک (که آن دوره تازه و جذاب بود) قصههایی را روایت کرد که به دنیای جوانان و دانشجوها مرتبط بود. البته دوربین در «روزگار جوانی» بیشتر در یک لوکیشن ثابت (آپارتمان چهار دانشجو) حضور داشت و خبری از دانشگاه و کلاسها یا وضعیت دانشجویان و روابط آنها در سریال نبود.
یک نمونه ضعیف هم که احتمالاً با نگاه به موفقیت «در پناه تو» ساخته شد، سریال «روزهای زندگی» (سیروس مقدم) بود که اواخر دهه هفتاد از شبکه سه پخش شد. محمد فرهمند (مجید مظفری) از آلمان به ایران آمده بود و حضورش در دانشگاه و نزدیک شدنش به دانشجویانش که هر کدام مسأله و بحرانی در زندگی شخصیشان داشتند، به حل مسائل آنها میانجامید. هر چقدر «در پناه تو» در نمایش روابط دانشجویان موفق است، «روزهای زندگی» که زمان پخش پربیننده هم بود، کلیشهای و اغراقآمیز است. بازیهای تصنعی و دیالوگهای شعاری، «روزهای زندگی» را به مجموعهای تاریخ مصرف دار تبدیل کرده، سریالی که متأثر از زمان ساخت، از بستری که برای روایت قصه داشته، به احساساتیترین شکل ممکن بسنده کرده و با نمایش حوض، گلدانهای شمعدانی، حجره و خانه پدری قدیمی، به ظاهر به سنتهای نیک و سرزمین آبا و اجدادی ادای دین میکند.دو دهه پس از «در پناه تو» هنوز دنیای جوانان در سریالهای تلویزیونی، به آنچه در واقعیت میبینیم، بیارتباط است. به همین دلیل، سریال محبوب حمید لبخنده در ذهن میماند و فراموش نمیشود.
روزنامهنگار
این روزها شبکه آیفیلم، برای چندمین بار سریال «در پناه تو» (حمید لبخنده) را پخش میکند. تماشای «در پناه تو»، در شرایطی که کارگردانش درگذشته و یکی از ستارههایش (حسن جوهرچی) سالهاست دنیای ما را ترک کرده، وجهی نوستالژیک پیدا کرده است. این سریال که در میانه دهه هفتاد از شبکه دو پخش میشد، برای نسل امروز، احتمالاً یک سریال بسیار متوسط با بازیگرانی است که این روزها به میانسالی یا سالخوردگی رسیدهاند اما زمان پخش، «در پناه تو» با همه جرح و تعدیلهای عجیب و غریبش پدیده بود. امتیاز سریال، متن آن است که برای نخستین بار به شکل جدی به چند موضوع که در آن سالها در تلویزیون و سینما تابو بود، پرداخته است. عشق زمینی و روابط جوانان در فضای دانشگاه. بازیگران جوان و خوش سیمای سریال و روایت پرفراز و فرود و عاشقانه علیرضا طالبزاده خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و «در پناه تو» پربیننده و محبوب شد. این روزها وقتی سریال را نگاه میکنیم، امتیازهای آن هنوز پابرجاست. مثلث عاشقانهای که نویسنده طراحی کرده، حتی میتواند برای بیننده امروز هم جذاب باشد و با وجود کشدار بودن بعضی فصلها، بازی تصنعی تعدادی از بازیگرها و البته قدیمی شدن بخشی از عناصر قصه (مثل تعصب خانوادگی و پیوندهایی که ازدواجهای دانشجویی را سخت میکند) «در پناه تو»، در مقایسه با بسیاری از سریالهایی که پس از آن ساخته شدند باورپذیرتر است. دوربین در این سریال، برای اولین بار به محیط دانشگاه رفت و بخشی از روابط و دنیای دانشجویان رشته هنر را به تصویر کشید. بعدها اصغر فرهادی در سریال «روزگار جوانی» و در فضایی که طنز بیشتر و وجه اجتماعی پررنگ تری داشت به بهانه زندگی چهار دانشجو و در ساختاری اپیزودیک (که آن دوره تازه و جذاب بود) قصههایی را روایت کرد که به دنیای جوانان و دانشجوها مرتبط بود. البته دوربین در «روزگار جوانی» بیشتر در یک لوکیشن ثابت (آپارتمان چهار دانشجو) حضور داشت و خبری از دانشگاه و کلاسها یا وضعیت دانشجویان و روابط آنها در سریال نبود.
یک نمونه ضعیف هم که احتمالاً با نگاه به موفقیت «در پناه تو» ساخته شد، سریال «روزهای زندگی» (سیروس مقدم) بود که اواخر دهه هفتاد از شبکه سه پخش شد. محمد فرهمند (مجید مظفری) از آلمان به ایران آمده بود و حضورش در دانشگاه و نزدیک شدنش به دانشجویانش که هر کدام مسأله و بحرانی در زندگی شخصیشان داشتند، به حل مسائل آنها میانجامید. هر چقدر «در پناه تو» در نمایش روابط دانشجویان موفق است، «روزهای زندگی» که زمان پخش پربیننده هم بود، کلیشهای و اغراقآمیز است. بازیهای تصنعی و دیالوگهای شعاری، «روزهای زندگی» را به مجموعهای تاریخ مصرف دار تبدیل کرده، سریالی که متأثر از زمان ساخت، از بستری که برای روایت قصه داشته، به احساساتیترین شکل ممکن بسنده کرده و با نمایش حوض، گلدانهای شمعدانی، حجره و خانه پدری قدیمی، به ظاهر به سنتهای نیک و سرزمین آبا و اجدادی ادای دین میکند.دو دهه پس از «در پناه تو» هنوز دنیای جوانان در سریالهای تلویزیونی، به آنچه در واقعیت میبینیم، بیارتباط است. به همین دلیل، سریال محبوب حمید لبخنده در ذهن میماند و فراموش نمیشود.
با «تاریخ ایران باستان» فرهنگ غنی ایران را بهتر بشناسیم
بهارک بیگناه
نقاش و گالریدار
با خواندن مجموعه سه جلدی «تاریخ ایران باستان» اثر حسن پیرنیا تاریخ کامل دوره آریاییها تا پایان دوران ساسانیان را میخوانیم. به نظر میرسد که این مجموعه کتاب از جهات بسیاری خواندنش ضروری است، چرا که آداب و رسوم، جنگها و خیلی وقایعی را که در آن زمان رخ داده است با خواندن این کتاب میفهمیم. من به عنوان یک نقاش با خواندن این کتاب از تصویری که در ذهنم از پادشاهان آن دوره متبادر شد، توانستم الهام بگیرم و نوع لباسها و رنگ و شکل و شمایل آنها را نقاشی کنم.این کتاب در مورد تاریخ ما ایرانیهاست و اتفاقاتی که طی قرنها در ایران رخ داده است و چون طی قرنهای طولانی از آن فاصله داریم برای همین مبنای فرهنگی ایران را با این کتاب میتوان به دست آورد.درست است که ما دو قرن مورد حملات مغولها و ترکها و قبایل دیگر قرار گرفتیم اما بنمایه فکری و فرهنگی ما سینه به سینه به نسلهای دیگر منتقل شده است. اکنون خطمان شبیه به آن دوره نیست و تکامل یافته است، اما با خواندن این کتاب میبینیم که ضربالمثلها و افسانههایی که از همان دوران تاکنون بهجا مانده هنوز با آنها زندگی میکنیم. پس باید بدانیم در آن دوران چه بودیم، حتی قبل از زرتشت و اوستا چگونه میزیستیم و تاکنون چه بار فرهنگی اجتماعی به ما منتقل شده است.در این کتاب میبینیم که با اینکه مدتهای مدیدی در جنگ بودیم از جنگ با یونانیان گرفته تا اعراب و مغولها اما دائم خودمان را در مقابل جنگها بازسازی کردیم. بنابراین نسبت به خیلی از کشورهایی که تازه معروف شدهاند، معدنی از تمدن و فرهنگ هستیم. این کتاب به ما کمک میکند تا بنمایه غنی فرهنگیمان را بهتر بشناسیم.
نقاش و گالریدار
با خواندن مجموعه سه جلدی «تاریخ ایران باستان» اثر حسن پیرنیا تاریخ کامل دوره آریاییها تا پایان دوران ساسانیان را میخوانیم. به نظر میرسد که این مجموعه کتاب از جهات بسیاری خواندنش ضروری است، چرا که آداب و رسوم، جنگها و خیلی وقایعی را که در آن زمان رخ داده است با خواندن این کتاب میفهمیم. من به عنوان یک نقاش با خواندن این کتاب از تصویری که در ذهنم از پادشاهان آن دوره متبادر شد، توانستم الهام بگیرم و نوع لباسها و رنگ و شکل و شمایل آنها را نقاشی کنم.این کتاب در مورد تاریخ ما ایرانیهاست و اتفاقاتی که طی قرنها در ایران رخ داده است و چون طی قرنهای طولانی از آن فاصله داریم برای همین مبنای فرهنگی ایران را با این کتاب میتوان به دست آورد.درست است که ما دو قرن مورد حملات مغولها و ترکها و قبایل دیگر قرار گرفتیم اما بنمایه فکری و فرهنگی ما سینه به سینه به نسلهای دیگر منتقل شده است. اکنون خطمان شبیه به آن دوره نیست و تکامل یافته است، اما با خواندن این کتاب میبینیم که ضربالمثلها و افسانههایی که از همان دوران تاکنون بهجا مانده هنوز با آنها زندگی میکنیم. پس باید بدانیم در آن دوران چه بودیم، حتی قبل از زرتشت و اوستا چگونه میزیستیم و تاکنون چه بار فرهنگی اجتماعی به ما منتقل شده است.در این کتاب میبینیم که با اینکه مدتهای مدیدی در جنگ بودیم از جنگ با یونانیان گرفته تا اعراب و مغولها اما دائم خودمان را در مقابل جنگها بازسازی کردیم. بنابراین نسبت به خیلی از کشورهایی که تازه معروف شدهاند، معدنی از تمدن و فرهنگ هستیم. این کتاب به ما کمک میکند تا بنمایه غنی فرهنگیمان را بهتر بشناسیم.
عکس نوشت
محسن صفایی از پژوهشگران شناخته شده موسیقی انقلاب و دفاع مقدس که طی سالهای گذشته آثار ماندگاری در این حوزه به مخاطبان ارائه داده است در تشریح تازهترین فعالیتهای خود از تألیف و تدوین فرهنگنامه موسیقی جنگ خبر داد. در این فرهنگنامه همه آثار موسیقی دوران دفاع مقدس از شهریور سال ۱۳۵۹ تا پایان سال ۱۳۶۷ با رجوع به آرشیوهای شخصی هنرمندان و همچنین آرشیو سازمان صدا و سیما بویژه آرشیو رادیو، گردآوری شده است/ مهر
خودآگاهی هیجانی چیست؟
آزاده سهرابی
روانشناس
به وضوح افسردگی را تجربه میکرد. به هم ریختن خواب و خوراک. عدم تمرکز و اینکه از هیچ موقعیت محیطی یا از هیچ خبری احساس خوشحالی یا لذت نداشت و حتی وقتی در برابر این پرسش قرار میگرفت که چه چیز تو را خوشحال میکند به وضوح جوابش: «هیچ بود». گریه امانش نمیداد. از این وضعیت کلافه بود و دنبال درمانی میگشت. داروها تا حدی کارکردش را به حالتی که بتواند زندگی روزمره را پیش ببرد و افکار مأیوس کننده را از او دور کنند مؤثر بود اما چیزی که باید تغییر میکرد عمیقتر از اینها بود. پس از ساعتها گفتوگو چیزی که بیش از همه میشد درباره این زن گفت این بود که بهصورت مستمری در زندگی و در مقابل یکی از نزدیکانش احساس خشمی فروخورده را تجربه کرده بود. مدام در موقعیت تحقیر قرار گرفته بود و دچار خشمی حتی به تعبیر خودش جنون آسا بوده اما باید لبخند میزده و از کنار آن عبور میکرده تا جایی که حتی دیگر بهصورت آگاهانه هیجان خشم را نیز تجربه نمیکرد.
بسیاری از یافتههای علمی میگویند که نادیده گرفتنهای مداوم هیجانات خصوصاً هیجاناتی مانند خشم یا احساس گناه و ترس که به انکار هیجان میرسد پیامدهای ناخوشایند روان شناختی مثل افسردگی را به همراه دارند. حتی این نادیده گرفتنها میتواند به تضعیف سیستم ایمنی بدن و مشکلات جسمانی منتهی شود.
شاید اینجا سؤال پیش بیاید که مثلاً هر وقت فرد خشم را احساس کرد باید به بروز رفتاری دست بزند؟
موضوع مهم برای پاسخ به این پرسش این است که بدانیم ما هیچ هیجان مثبت یا منفی نداریم و خشم نیز هیجانی مثبت است که معمولاً در مقابل ناکامی یا برخورد با بدرفتاری ایجاد میشود و همه ما در زندگی در مواجهه با هیجانات متعدد هستیم. موضوع مهم این نیست که ما چون نمیتوانیم کنترل رفتاری در مواجهه با احساسات ناخوشایند را پیش بگیریم پس باید آنها را انکار کنیم بلکه مانند ساختن سد میماند. باید یاد بگیریم کنترل هیجاناتمان را به دست بگیریم. باید بدانیم عوامل متعددی حتی در تجربه هیجانات ما مؤثر هستند. مثلاً وقتی شما خبری خوش حال کننده را شنیدهاید ممکن است در مقابل یک رویداد محیطی ناراحت کننده، کمتر آن احساس ناخوشایند را تجربه و میل به واکنش داشته باشید یا اینکه اگر در فرهنگ خانوادگی شما پرخاشگری مجاز شمرده شود احتمال اینکه بروز رفتاری هیجانات ناخوشایند شما در اکثر مواقع مجاز باشد بیشتر است. با شناخت الگوی درونی، فرهنگی هیجانی قدم اول را برای تجربه آگاهانه هیجانات پیش میگیریم. در قدم بعد توجه به بروزهای جسمانی هیجانات درون ماست. اینکه بدانیم اگر داریم دندانهای خود را بهم میساییم یا دستهای خود را ناخودآگاه مشت کردهایم احتمالاً از چیزی خشمگین هستیم یا اگر احساسی از دل آشوبه را داریم تجربه میکنیم یعنی داریم هیجانی را مثل ترس سرکوب میکنیم و.... قدم بعد از شناخت دقیق هیجانات، تجربه آگاهانه آنهاست به طوری که فرد نه به خود و نه به دیگری آسیبی نرساند. در این صورت لازم است فرد نسبت به حقوق خود و شرایط محیط آگاهی داشته باشد. فرد خودآگاه، مراقب است در بیان احساسات و هیجانات خود رفتاری آسیب زننده نداشته باشد. مسئولیت خود را در پیشامد آن هیجان بپذیرد و بیانگری داشته باشد. ما معمولاً در بروز هیجاناتی مانند خشم و ترس و احساس گناه یا تنفر است که نمیتوانیم این اصول را به کار ببریم یا به سمت انکار آنها میرویم یا مثلاً درباره احساس خشم به پرخاشگری و متوسل شدن به تهدید و زور میچسبیم یا مدام دیگری را مقصر میدانیم. درست است که وقتی ما در یک موقعیت خشم برانگیز قرار میگیریم، امکان دارد که عصبانی شویم، ولی اینکه آگاهی داشته باشیم که عصبانی هستیم نقش بسیار مهمی در کنترل کردن خشم ایفا میکند. این مرحله خودآگاهی هیجانی نامیده میشود. منظور از خودآگاهی هیجانی این است که فرد به احساسات و هیجانهای خود در موقعیتهای مختلف آگاهی داشته باشد. با این خودآگاهی و تکرار آن درون خود در واقع به مغز این فرمان را میدهیم که کنترل هیجان در دست ماست و نسبت به آن آگاهی داریم. حالا میتوانیم با سرعت و مهارت بیشتری به دلایل ایجاد آن هیجان نگاه کنیم. آیا ممکن است من به خاطر یک پیش زمینه ذهنی دچار این هیجان شده باشم یا بهواقع رفتار دیگری را میتوان در دسته بدرفتاریها گنجاند؟
نکته مهم و قدم مهم اما در مسیر کنترل هیجانات آگاهی به آنهاست که باعث میشود فرد از آسیب هیجانات خودش چه در مسیر انکار باشد یا بروز، در امان بماند.
روانشناس
به وضوح افسردگی را تجربه میکرد. به هم ریختن خواب و خوراک. عدم تمرکز و اینکه از هیچ موقعیت محیطی یا از هیچ خبری احساس خوشحالی یا لذت نداشت و حتی وقتی در برابر این پرسش قرار میگرفت که چه چیز تو را خوشحال میکند به وضوح جوابش: «هیچ بود». گریه امانش نمیداد. از این وضعیت کلافه بود و دنبال درمانی میگشت. داروها تا حدی کارکردش را به حالتی که بتواند زندگی روزمره را پیش ببرد و افکار مأیوس کننده را از او دور کنند مؤثر بود اما چیزی که باید تغییر میکرد عمیقتر از اینها بود. پس از ساعتها گفتوگو چیزی که بیش از همه میشد درباره این زن گفت این بود که بهصورت مستمری در زندگی و در مقابل یکی از نزدیکانش احساس خشمی فروخورده را تجربه کرده بود. مدام در موقعیت تحقیر قرار گرفته بود و دچار خشمی حتی به تعبیر خودش جنون آسا بوده اما باید لبخند میزده و از کنار آن عبور میکرده تا جایی که حتی دیگر بهصورت آگاهانه هیجان خشم را نیز تجربه نمیکرد.
بسیاری از یافتههای علمی میگویند که نادیده گرفتنهای مداوم هیجانات خصوصاً هیجاناتی مانند خشم یا احساس گناه و ترس که به انکار هیجان میرسد پیامدهای ناخوشایند روان شناختی مثل افسردگی را به همراه دارند. حتی این نادیده گرفتنها میتواند به تضعیف سیستم ایمنی بدن و مشکلات جسمانی منتهی شود.
شاید اینجا سؤال پیش بیاید که مثلاً هر وقت فرد خشم را احساس کرد باید به بروز رفتاری دست بزند؟
موضوع مهم برای پاسخ به این پرسش این است که بدانیم ما هیچ هیجان مثبت یا منفی نداریم و خشم نیز هیجانی مثبت است که معمولاً در مقابل ناکامی یا برخورد با بدرفتاری ایجاد میشود و همه ما در زندگی در مواجهه با هیجانات متعدد هستیم. موضوع مهم این نیست که ما چون نمیتوانیم کنترل رفتاری در مواجهه با احساسات ناخوشایند را پیش بگیریم پس باید آنها را انکار کنیم بلکه مانند ساختن سد میماند. باید یاد بگیریم کنترل هیجاناتمان را به دست بگیریم. باید بدانیم عوامل متعددی حتی در تجربه هیجانات ما مؤثر هستند. مثلاً وقتی شما خبری خوش حال کننده را شنیدهاید ممکن است در مقابل یک رویداد محیطی ناراحت کننده، کمتر آن احساس ناخوشایند را تجربه و میل به واکنش داشته باشید یا اینکه اگر در فرهنگ خانوادگی شما پرخاشگری مجاز شمرده شود احتمال اینکه بروز رفتاری هیجانات ناخوشایند شما در اکثر مواقع مجاز باشد بیشتر است. با شناخت الگوی درونی، فرهنگی هیجانی قدم اول را برای تجربه آگاهانه هیجانات پیش میگیریم. در قدم بعد توجه به بروزهای جسمانی هیجانات درون ماست. اینکه بدانیم اگر داریم دندانهای خود را بهم میساییم یا دستهای خود را ناخودآگاه مشت کردهایم احتمالاً از چیزی خشمگین هستیم یا اگر احساسی از دل آشوبه را داریم تجربه میکنیم یعنی داریم هیجانی را مثل ترس سرکوب میکنیم و.... قدم بعد از شناخت دقیق هیجانات، تجربه آگاهانه آنهاست به طوری که فرد نه به خود و نه به دیگری آسیبی نرساند. در این صورت لازم است فرد نسبت به حقوق خود و شرایط محیط آگاهی داشته باشد. فرد خودآگاه، مراقب است در بیان احساسات و هیجانات خود رفتاری آسیب زننده نداشته باشد. مسئولیت خود را در پیشامد آن هیجان بپذیرد و بیانگری داشته باشد. ما معمولاً در بروز هیجاناتی مانند خشم و ترس و احساس گناه یا تنفر است که نمیتوانیم این اصول را به کار ببریم یا به سمت انکار آنها میرویم یا مثلاً درباره احساس خشم به پرخاشگری و متوسل شدن به تهدید و زور میچسبیم یا مدام دیگری را مقصر میدانیم. درست است که وقتی ما در یک موقعیت خشم برانگیز قرار میگیریم، امکان دارد که عصبانی شویم، ولی اینکه آگاهی داشته باشیم که عصبانی هستیم نقش بسیار مهمی در کنترل کردن خشم ایفا میکند. این مرحله خودآگاهی هیجانی نامیده میشود. منظور از خودآگاهی هیجانی این است که فرد به احساسات و هیجانهای خود در موقعیتهای مختلف آگاهی داشته باشد. با این خودآگاهی و تکرار آن درون خود در واقع به مغز این فرمان را میدهیم که کنترل هیجان در دست ماست و نسبت به آن آگاهی داریم. حالا میتوانیم با سرعت و مهارت بیشتری به دلایل ایجاد آن هیجان نگاه کنیم. آیا ممکن است من به خاطر یک پیش زمینه ذهنی دچار این هیجان شده باشم یا بهواقع رفتار دیگری را میتوان در دسته بدرفتاریها گنجاند؟
نکته مهم و قدم مهم اما در مسیر کنترل هیجانات آگاهی به آنهاست که باعث میشود فرد از آسیب هیجانات خودش چه در مسیر انکار باشد یا بروز، در امان بماند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
دعوت از اپرای «عاشورا» برای اجرا در شهرهای مختلف
-
دست اندرکاران سانسور سینمای ایران چه کسانی هستند؟!
-
بر پلههای سنگی دانشگاه
-
با «تاریخ ایران باستان» فرهنگ غنی ایران را بهتر بشناسیم
-
عکس نوشت
-
خودآگاهی هیجانی چیست؟
اخبارایران آنلاین